AbiDic.com
  • دیکشنری

خسته کننده


english

1 general:: tiring, hard, wearing, dull, exhausting

transnet.ir


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
خست کردن
خستگی
خستگی اصطکاکی
خستگی پذیری
خستگی فلز
خستگی گرمایی
خستگی مادر
خستگی مفرط
خستگی ناپذیر
خستگی هیجانی
خسته
خسته ام
خسته بودن
خسته شدن
خسته و مانده
خسته کننده
خستهکننده
خستو
خستو شدن
خسخس
خسخس کردن
خسران آمیز
خسرو
خسروانه
خسروانی
خسروپرویز
خسروی
خسوف
خسوف کردن
خسک

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط